کلید 2/7: شما جرات نمی کنید چهره خود را در پروژه خود نشان دهید ، و این در مورد افراد است.

clave-2

بسیاری از افراد ، دقیقاً به دلیل برخی از ترس ها یا موانع ذهنی که قبلاً ذکر کردم ، جرات نمی کنند “چهره خود را در پروژه خود نشان دهند”.

اما منظور من از نشان دادن چهره ام چیست؟

به سادگی با ظاهر شدن واضح در وب سایت خود و پنهان نشدن در پشت آرم ، انگار که وب سایت یا وبلاگ شما “موجودیتی” است.

من همیشه دفاع کردم و دفاع خواهم کرد که یک پروژه یک نفره در اینترنت باید توسط شخصی که آن را ایجاد و مدیریت می کند حمایت کند.

این به معنای داشتن صفحه خوب “درباره من” همراه با عکس و در صورت امکان ویدئویی است که در آن خود را همانطور که هستید نشان می دهید.

چرا می ترسیم که خودمان را نشان دهیم؟

ما معتقدیم که بیش از حد خود را در معرض دید قرار می دهیم و این باعث وحشت می شود.

– آنها از من انتقاد می کنند یا به من می خندند.

– من کی هستم که می توانم روی صفحه ظاهر شوم و چیزی را برای کسی توضیح دهم؟

– نمی توانم فیلم ضبط کنم یا جلوی دوربین صحبت کنم.

– مهم این است که من چه شخصیتی ارائه دهم.

اگر به آخرین نکته فکر می کنید زیاد اشتباه می کنید

همانطور که در عنوان گفتم ، این مربوط به افراد است. h2>

از تجربه خودم ، می توانم به شما اطمینان دهم که امروزه مردم قبل از مارک یا محصول “شخص” را خریداری می کنند.

می خواهم بگویم کاملاً ضروری است شخصی که از وب سایت شما بازدید می کند شما را بشناسد ، به نوعی احساس شناسایی کند و بتواند به شما اعتماد کند.

اعتماد به نفس

در آکادمی خودم درباره این مفهوم زیاد صحبت می کنم.

من همچنین از این دو کلمه دیگر بسیار استفاده می کنم: اعتبار و اقتدار

مورد اول بسیار شبیه اعتماد است و مورد دوم مربوط به حرفه ای بودن شما است.

من تأیید کرده ام که اگر این سه کلمه در ارتباط شما با خوانندگان وبلاگ شما وجود نداشته باشد ، نتایج فروش بسیار متضرر می شوند.

چرا؟

زیرا اگر ما آن شخص را دوست نداریم هیچ کس کسی را خریداری یا استخدام نمی کند

اگر اولین قدم را بردارید ، چهره خود را نشان دهید و خود را در وب سایت خود نشان دهید ، افرادی وجود دارند که با شما همدردی می کنند و دیگران نیز این کار را انجام می دهند.

اما اگر پنهان شوید ، اگر به هیچ وجه خود را نشان ندهید ، غیرممکن است که آنها با شما ارتباط برقرار کنند و آنچه شما می گویید و آنچه را که به آنها پیشنهاد می دهید ، جذب آنها می شود.

احتمالاً درباره “ قصه گویی ” شنیده اید.

در غیر این صورت ، می توانم به شما بگویم که این روشی است که شامل فراتر رفتن از قرار دادن عکس یا فیلم است. این در مورد گفتن داستان شخصی و / یا شغلی خود است.

به این ترتیب ، ما حتی جنبه احساسی را لمس می کنیم و احتمال شناسایی با شما و پرونده شما به طور تصاعدی افزایش می یابد.

من اصرار دارم ، من از روی تجربه به شما می گویم .

من سالها با پروژه ام همراه بوده ام و همیشه وقتی ایمیل یا نظری دریافت می کنم غافلگیر می شوم: « سلام عمر ، من مدت طولانی شما را دنبال می کردم و خوشحالم که می بینم با گذشت زمان به چه چیزی رسیده اید. من در همان روند هستم ، و مسیر شخصی خود را ایجاد می کنم «.

شخصی که چنین چیزی به شما می گوید فقط به این دلیل است که احساس می کند به نوعی با من هویت دارد. او مدتهاست مرا دنبال می کند زیرا من داستان خود را برای او تعریف می کردم.

خوب ، اما … و چه چیزی را روشن کنیم؟

آنچه می خواهم به شما بگویم این است که این نوع افراد و با این نوع رابطه ، تبدیل آنها به مشتری بسیار آسان تر است.

ممکن است سرد به نظر برسد ، اگرچه گفتن آن به صراحت به معنای این نیست که من رابطه خیلی خوبی با خوانندگانی ندارم که هرگز مشتری من نبوده و نخواهند بود.

با این حال ، ما در مورد تجارت در وب صحبت می کنیم.

مگر اینکه پروژه شما نوع دوستانه باشد ، به خود لطف کنید و داستان را فوراً اعمال کنید. خود را بدون ترس در وب سایت خود نشان دهید ، داستان خود را بگویید و با خوانندگان خود ارتباط برقرار کنید.

به یاد داشته باشید: آنها قصد دارند شما را بخرند یا استخدام کنند ، نه یک آرم .

در نظرات می بینیم!

منبع:
https://www.haciaelautoempleo.com/clave-2-no-te-atreves-dar-la-cara-proyecto-va-personas/

.

دیدگاهتان را بنویسید